اولین سؤالی که باید یک برند، سازمان، مدیر کسبوکار یا هر فردی قبل از راهاندازی صفحهای در رسانههای اجتماعی از خود بپرسد، چرایی انجام آن کار است و اینکه امیدوار است به چه نتیجهای برسد؟ همانند سایر موارد در ارتباطات، بازاریابی رسانههای اجتماعی، از داشتن اهداف واضح، انتظارات، دستورالعملها و سنجشهای مشخص بهره میبرد.
هر برند، شرکت و شخصی، منحصربهفرد است و در طول مسیر، تصمیمات احتمالی زیادی میگیرد، با این حال ارزش آن را دارد که قبل از تعیین راهبرد بازاریابی رسانههای اجتماعی، درکی از اولویتهای خود و نتیجهای که از فعالیت در رسانههای اجتماعی میخواهد و دستورالعملهای کلی این رویکرد، داشته باشد.
رسانههای اجتماعی به عنوان اعتباردهنده برند
رسانههای اجتماعی اولین ایستگاه برای افرادی است که به تازگی یک برند یا شرکت را کشف کردهاند و در حال تصمیمگیری هستند که آیا میخواهند با آن کار یا خرید کرده یا به روش دیگری ارتباط برقرار کنند. به محض حضور در رسانه های اجتماعی، اولین کاری که باید انجام شود، تهیه یک ارائه شفاف با نگاهی منطقی و هدفمند از برند است. به چنین ارائهای بهعنوان ویترین فروشگاه نگاه میشود. گرچه کل داستان را تعریف نمیکند اما اگر بههمریخته باشد، کسی وارد چنین فروشگاهی نخواهد شد.
رسانههای اجتماعی به عنوان ارتباطات داخلی
ممکن است که نیازی نداشته باشید یا نخواهید که با همه افراد دنیا صحبت کنید. اما شرکت ها یا رؤسایی که نیروی کار زیادی دارند، همیشه به برقراری ارتباط با کارمندان خود نیاز دارند. کانالهای شما در رسانههایاجتماعی نشاندهنده این هستند که شما چه کسی هستید و چگونه به عنوان یک شرکت فعالیت میکنید و هیچکجا مهمتر از کارمندان شما نیست. اینکه شما کدام عملکرد ممتاز کارمند را برجسته کنید یا ابتکار کارمند را در سطح شرکت را مشخص کنید، درک اینکه چگونه، چه زمانی و از کدام کانال ارائه شود، ضروری است.
رسانههای اجتماعی به عنوان قطب اجتماع
رسانه های اجتماعی بهترین مکان برای گرد هم آوردن افرادی است که پیش از این، محصولات یا دیدگاههای شما را در یک راهبرد محتوایی بپسندند و رابطه عمیقتری با آن برقرار میکنند. این می تواند به شکل مدیریت جامعه فوق فعال باشد، که همراه با رویکردی کمتر اصلاح شده و انسانیتر برای تولید محتوای شما است یا فهم آسان نیازهای مخاطبان و ارائه منابع مفید و خاص باشد.
رسانههای اجتماعی به عنــوان محرک آگاهی از برند
این رویکرد مانند بالابری است که سنگینتر از دیگر رویکردها بوده و فواید فراوانی به همراه دارد. برای ایجاد مخاطب در رسانه های اجتماعی، هر دو باید کاری را انجام دهند که از طریق دنیای واقعی و تعاملات تجاری ، اطلاعات و دیدگاه های تولید شده توسط پلتفرمها، مخاطبین خود را درک کنند. همچنین داشتن راهبرد محتوایی که ریشه در برند شما داشته باشد، از ضروریات است؛ اما باید آنقدر زیرک باشید که به بازخوردهای روزانه مخاطبان خود پاسخ دهید. با توجه به اینکه کدام بخش از محتوا و نام تجاری شما بیشترین توجه را به خود جلب کرده است، با ایجاد تقویم محتوایی خود پیرامون آزمایش، تکرار و ساخت آن محتوا، شاهد شیب صعودی در تمام معیار های توجه که برای شما ارزشمند هستند، خواهید بود.
رسانههای اجتماعی به عنوان مولدِ فروش و مشترییاب
رویکرد مولدِ فروش یا مشترییابی در رسانههای اجتماعی باید حداقل یک رویکرد سه لایه باشد. اگر به این به موضوع، نگاهی اساسی دارید، نیاز خواهید است که ابتدا از رسانههای اجتماعی به عنوان یک رویکرد محرک آگاهی از برند، شروع کنید. مقایسه حرکت افزایشی فروش در رسانههای اجتماعی و در برخی از پلتفرمها ضروری است و تا زمانی که به آستانه خاصی از حضور اجتماعی نرسیده باشید، حتی به شما امکان دسترسی به مجموعه کامل ابزارهایشان را نمیدهند. و البته، یک رویکرد فروش، مستلزم داشتن توسعه کامل در زیرساخت داده است تا بتواند ردیابی شود که کاربر را در تمام مسیر تا اقدامات مطلوب، دنبال کند.
علاوه بر این موارد، کارآمدترین و صعودیترین راه برای افزایش فروش یا تحریک مشتری، از طریق تبلیغات اجتماعی است.