روابطعمومی در واقع داشتن فهم کاملی از این است که مخاطب هدف شما کیست، چه چیزی میخواهد، به چه چیزی نیاز داشته و چه انتظارتی از شما دارد. همانطور که احتمالاً هر متخصص روابطعمومی میداند رسیدن به پاسخ این سؤالات کار آسانی نیست. مخاطبان همیشه در حال تغییر هستند؛ متخصصان روابطعمومی باید بهدقت مشاهدهگر و چابک باشند تا محتوایی را که تولید میکنند به دست مخاطبانشان رسانده و به نتایج مطلوب خود دست پیدا کنند.
گفتوگو در روابطعمومی تنها بهمعنی ارتباطگیری نیست؛ بلکه به ارتباطگیری برای رسیدن به یک هدف مشخص کسبوکاری دلالت دارد. فراتر از این، انتقال صرف پیام کافی نیست؛ پیامهای شما باید نتیجهبخش بوده و اثری روی مخاطب بگذارند. بنابراین متخصصان روابطعمومی وظیفه دارند که هم ارتباط خوب و مناسبی برقرار کنند و هم تحلیلگران کسبوکاری دقیقی باشند. با این دیدگاه یک متخصص روابطعمومی باید دارای مجموعهای از مهارتها باشد که معمولاً ترکیب آنها آسان نیست.
متخصصان روابطعمومی بهطور فزایندهای از تخصص سایر زمینهها استفاده میکنند تا رویکردهای بهکاررفته در حرفه خود را تقویت کنند. از جمله امیدوارکنندهترین آنها، ادغام روابطعمومی با تفکر طراحی است که تجزیه و تحلیل رفتار مصرفکننده و برنامهریزی راهبردی کسبوکار را برای توسعه کمپینهای روابطعمومی ترکیب میکند.
تفکر طراحی در روابطعمومی چیست؟
تفکر طراحی رویکردی ایدهپردازانه است که ریشه در طیف وسیعی از حرفهها داشته و از آنها سرچشمه میگیرد؛ از کارآفرینی گرفته تا توسعه وب. چیزی که اَشکال مختلف تفکر طراحی را متحد میکند تلاش برای تعریف و شکلدهی نوآروانه به تجربه مشتری در راستای رسیدن به نتیجهای مطلوب است. تفکر طراحی مستلزم تدوین راهبردهایی توسط تیمهای مرتبط با پروژه است که اول رفتار مشتری را تحتتأثیر قرار داده و سپس آن را بهگونهای تغییر دهد که اهداف تجاری و نیازهای مشتری را به طور متعادل پیش ببرد.
معمولاً این امر زمانی محقق میشود که تیمها هدف موردنظر خود را بر اساس حل مشکلات مشتریان برنامهریزی کنند. بهطور مثال اگر هدف کسبوکار، راهاندازی موفق یک محصول جدید برای مراقبت از مو باشد، تفکر طراحی این پرسش را مطرح میکند که چگونه این محصول میتواند مشکلی شناساییشده در بازار را برطرف کند.
از دیدگاه روابطعمومی مشکلی که در ابتدای راهبرد تفکر طراحی ایجاد شده است، در ارتباطات نیز مشکل ایجاد خواهد کرد. با بازگشت به مثال قبلی تفکر طراحی میتواند به تیمها کمک کند تا با استفاده از همذاتپنداری، راهبرد بهتری برای توسعه محصول ایجاد کنند و تشخیص دهند که چه کسانی تحتتأثیر آن شکافی در بازار هستند که این محصول قرار است پر کند.
سپس این فرایند به تلاشی برای درک دقیق نحوه تأثیرپذیری این گروه خاص از مخاطبان تبدیل خواهد شد. بهعنوان مثال اگر این محصول برای تقویت مو یا جلوگیری از ریزش موی زنان طراحی شده باشد، رویکرد همذاتپندارانه بر مشکلات عاطفی ناشی از ریزش مو در زنان تأکید میکند. بنابراین ارتباطات بر این پرسش متمرکز خواهد شد که چگونه میتوان به مصرفکنندگانی دست یافت که قبلاً از محصولات مراقبت از مو استفاده کردهاند اما برایشان مؤثر نبوده و ناامید شدهاند. این فرایند، تبدیل اطلاعات خشک کسبوکاری به روایتی انسانمحور و دلسوزانه، برای استفاده از تفکر طراحی در روابطعمومی بنیادی است.
تفکر طراحی و تولید محتوا
همانطور که اشاره شد، تفکر طراحی اساساً تبدیل دادهها به روایت است. در این فرایند با مصرفکننده نه بهعنوان یک واحد انسانی، بلکه بهعنوان یک انسان متفکر و دارای حواس رفتار میشود. این تغییر نگاه، تیمهای روابطعمومی را قادر میسازد تا کمپینهایی ایجاد کنند که هم با روحیات مخاطبان هدف سازگار بوده و هم اهداف تجاری را پیش ببرد.
تفکر طراحی در طول چرخه عمر پروژه _از تعریف مفهوم اولیه کمپین تا بررسی پسینی آن_ بسیار مفید بوده و اهمیت بهسزایی دارد. غنیسازی فرایند تولید محتوا با استفاده از راهبردهای تفکر طراحی، هم تأثیر و هم کارایی فرایند توسعه کمپینتان را افزایش خواهد داد. بهعنوان مثال اگر برای مؤسسه خیریهای کار میکنید که میخواهد آگاهی از برند خود را بین والدین فرزندانی با نیازهای خاص افزایش دهد، بهتر است متوجه باشید که دسترسی به وب یک مشکل مهم است. بنابراین احتمالاً یکی از مهمترین راهبردهای تیم شما تولید محتوایی است که کاملاً بهشکل برخط قابلدسترسی باشد. استفاده از قالبهای جایگزین مانند محتوای مناسبسازیشده برای متنخوانها، محتوای دارای زیرنویس و دیگر فرمهای مناسب افراد کمتوان، کارایی پیام و رسانه را افزایش میدهد. از رویکرد تفکر طراحی برای طرحریزی راهبرد ارتباطی استفاده میشود که مشکلی را حل کرده و آگاهی از برند و وفاداری مشتری به برند را به همراه خواهد داشت. مثلاً افرادی که نیاز به تسهیلات دسترسی دارند به احتمال زیاد از سازمانی حمایت میکنند که دسترسی را در اولویت قرار دادهاند.
فهم رفتار مشتری
از آنجایی که تفکر طراحی تلاشی انسانمحور است، فهم رفتار مصرفکننده اهمیت زیادی دارد. این یعنی نگاهکردن فراتر از دادههای بازار برای شناخت ترندهای محبوب مصرفکننده که به نوبه خود میتواند بینشی عالی نسبت به نیازها و انتظارات آینده ارائه دهد. مثلاً گرایشهای مصرفکننده امروزی تأکید روزافزون بر سلامت جسمی و روانی و همچنین مشارکت در جامعه، مسئولیت اجتماعی و پایداری را نشان میدهد. تیمهای روابطعمومی که به چنین بینشهایی مجهز هستند میتوانند از اصول تفکر طراحی برای شناسایی نحوه بازخورد مصرفکنندگان به پیامهای سازگار با محیط زیست توجه کنند. سپس این نگرش میتواند به راهبردهای ارتباطاتی جدیدی منجر شده و تمایل مصرفکنندگان برای مباحثه آزاد را افزایش دهد.
راههای مختلفی وجود دارد که کسبوکارها و مسئولان ارتباطگیری میتوانند با استفاده از آنها رفتار مصرفکننده را بهتر درک کنند؛ یکی از این راهها استفاده از اینفلوئنسرهاست. اینفلوئنسرها نهتنها به اکثریت مخاطبان هدف دسترسی دارند، بلکه آنها را بهتر و شخصیتر درک میکنند. این درک میتواند شما را از کارهایی که مخاطبان تمایل به انجام آن دارند یا از آن پرهیز میکنند، آگاه سازد.
سخن پایانی
حوزه روابطعمومی همیشه پویا است؛ زیرا مخاطبان آن هرگز ساکن نیستند. با این حال تفکر طراحی رویکردی متمرکز بر افراد و آیندهنگر است که میتواند کمپینهای روابطعمومی شما را از همیشه کارآمدتر و مؤثرتر کند.