تکرار یک عمل و انتظار نتایج متفاوت، نشانه تجربه نداشتن است. انتظار یک نتیجه متفاوت وقتی ورودی یکسان است، خندهدار به نظر میرسد. بدتر از آن هنگامی است که همان کار را دوباره تکرار میکنیم و بازهم نمیدانیم نتیجه چه خواهد بود.
سازمانهای روابطعمومی دارای تخصص بینسازمانی هستند و وظایف آنها مدام در حال تغییر است؛ بنابراین بعضی از آنها باید کاملاً برونسپاری شوند. نظارت بر رسانهها یک مثال بارز است؛ به این دلیل که روابطعمومیها باید کنترل زیادی بر تعامل رسانهای با مشتریان خود داشته باشند.
برخی از کسبوکارها به تنهایی تأثیر خدمات و محصولاتی را که برای مشتریان خود انجام میدهند، اندازهگیری میکنند. شرکتها نمیتوانند متهم، قاضی و هیأتمنصفه پرونده محصولات و خدمات خود باشند. آنها نمیتوانند هم پیام ایجاد کرده، هم آن را منتقل و در نهایت بررسی و ارزیابی کنند. این امر به دلایل متعدد به نفع مشتریان نیست؛ زیرا چنین تحلیلی فاقد استقلال و عینیت، استفاده از ابزارهای مناسب، بدون تجزیه و تحلیل عمیق خروجیها، بدون بینش یا آموختههای عملی است.
این امر نامناسب بودن عملکرد ادارات روابطعمومی را تأیید میکند. برای کارایی، استقلال، انصاف و عینیت شرکتها، کسبوکارها باید با شرکای هوش رسانهای و حسابرسی همکاری کرده تا کارایی و عملکرد رقابتی مشارکتهای رسانهای خود را با بیطرفی، عینیت، استقلال و اعتبار اندازهگیری کنند.